جدول جو
جدول جو

معنی دال خانی - جستجوی لغت در جدول جو

دال خانی
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جان خانی
تصویر جان خانی
نوعی جوال بزرگ و خشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دار فانی
تصویر دار فانی
سرای میرا، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
ویژگی مملکتی که در هر قسمت آن خان یا امیری حکمرانی می کند، ملوکالطوایفی
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به دالان، متعلق به دالان
لغت نامه دهخدا
(رِ)
سرای ناپایدار. کنایت از این جهان. دنیا. رجوع به دار و دارالفتا شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در سه هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنۀ آن 750 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد دارای 147 تن سکنه است، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: دال، به معنی دار + خال، به معنی شاخه، نهال و درخت نونشانده و پیوندنکرده را گویند، (برهان)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
خانه ای که مال و متاع در آن نهند. (آنندراج). بیت المال و خزانه و انبار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَلْ لا نَ / نِ)
دلاله خانه. خانه بد. بیت اللطف. زغارو. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست
وقت جماع زیر حریفان فکندنیست.
طیان مرغزی
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان قاقازان بخش ضیاء آباد شهرستان قزوین، دارای 450 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در بلوک برازجان از اعمال بندربوشهر و در حوالی این قریه بین مهرعلیخان شجاع الملک و قشون انگلیس در سال هزار و دویست و هفتاد و سه نزاع اتفاق افتاد، اراضی اینجا رمل است و هندوانۀ دیمی بعمل می آورد، اهالی عبای شتری میبافند، طول جلگه برازجان چهار فرسخ و عرض نیز همین قدر است، (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا
صاحب خالها
لغت نامه دهخدا
ملوک الطوایفی، رجوع به ملوک الطوایفی شود، هرج و مرج
لغت نامه دهخدا
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
حکومتی که در هر گوشه آن خان یا امیری حکمفرما باشد ملوک الطوایفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دال خال
تصویر دال خال
نهال نو نشانده و پیوند نکرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال خانه
تصویر مال خانه
خانه ای که مال و متاع در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صال خانه
تصویر صال خانه
کشتار گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
حکومتی با دولت مرکزی ضعیف، که هر بخش از کشور برای خود امیری داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
خال دار، خال مخالی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
طبقه ی دوم خانه
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در حوزه بالاتجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی شبیه سبی زمینی
فرهنگ گویش مازندرانی